شب ها گذرد که دیده نتوانم بست

– شبها گذرد که دیده نتوانم بستمردم همه از خواب و من از فکر تو مستباشد که به دست خویش خونم ریزیتا جان بدهم دامن مقصود به دست - nights have passed that i ..

شب ها گذرد که دیده نتوانم بست - Entezari

شبها گذرد که دیده نتوانم بستمردم همه از خواب و من از فکر تو مستباشد که به دست خویش خونم ریزیتا جان بدهم دامن مقصود به دست
- nights have passed that i can not see