وانشات اسمات جونگ کوک پارت 1

― وانشات جونگ کوک پارت 4..

― وقتی چشمام رو باز کردم نمیدونستم کجام چون هنوز روبه روم سیاه بود وقتی هوشیاریم رو کامل به دست اوردم فهمیدم یه پارچه سیاه سرم هست که جلو د..

― در اتاق رو بستم تا برگشتم با یه حالت اعصبانی وایستاده بود کوک می بینم خوب با این جیمین گرم گرفتی مگه بهت چیکار کرده ایو اون پسر خیلی مهرب..

― فردا صبح از زبان آیواز خواب پاشدم سرم درد میکرد دیروز دوباره بهم فشار اومد بخاطر همون وقتی عصبی میشم یا داد میزنم سرم درد میکنه از جام پا..

― بعد گرفتن جوابم در اتاق رو بست رفتم روی تخت نشستم و به این فکر کردم که الان مامانم و بابام دارن چیکار میکنن ایا دوستام باخبر شدن و نگرانن ..

― وانشات جونگ کوک(مافیا زبل)پایان فصل 1(آپ دوباره) - wanshat jong kook garbage mafia end of season 1 up again..

― فردا صبح از زبان آیواز خواب پاشدم سرم درد میکرد دیروز دوباره بهم فشار اومد بخاطر همون وقتی عصبی میشم یا داد میزنم سرم درد میکنه از جام پا..

― پدر کوک وارد اتاق شداقای جیون سلام دخترم ایو سلام اقای جیونکوک سلام پدر بفرمایید بشینین اقای جیون ایو دخترم من اینجا اومدم تا چیز هایی ر..

― از اتاق خارج شدیم سرم خیلی درد میکرد و چند تا صحنه میومد توی ذهنم همین جوری که توی افکارم بود احساس کردم پاهام شل شد فکر مردم الان میوفتم ..

― هیچگونه مغایرتی با سایت نداره! آپارات لطفا نپاک - wanshat jong kook part 39..

― سلام من یورا هستم بیست و دو سالم هست یه دختری که با همه دختر ها فرق داره دختر های دیگه وقتشون رو توی کافه میگذرونن ولی من وقتم رو توی کتاب..

― هیچگونه مغایرتی با سایت نداره! آپارات لطفا نپاکلایک 150 - wanshat jong kook part 40..

― مغایرتی با سایت نداره-_- - Wanshat Smith Jung Cook Part 3..

― بعد از غذا خوردن رفتم روی تخت نشستم اینجا خیلی حوصلم سر میرفت یه فکری به سرم زد که برم به کوک بگم تا بریم بیرون از عمارت تا یکم بهم هوا بخو..

― یک سال پیش موقعی که آیو در بیمارستان بود از زبان تهیونگوقتی که فهمیدم پدرم کار خودش رو کرده به سمت جایی که آیو رو برده بودن رفتم دیدم دوت..

― یک سال بعد از زبان آیو یک سال هست که هنوز توی ذهن و قلبم نگهش داشتم ولی اون برای بار دوم پسم زد و بهم خیانت کرد چرا هر کاری میکنم ضربان قلب..