& 039;تصورکن..بی تی اس& 039

― کوکی یه حلقه جادویی دست ات کرد ،این حلقه نمیزاشت جادو باطل بشه ولی وقتی اون حلقه رو دربیاری دوباره کل حافظه واقعیت برمیگرده البته اون حل..

― اماتوازکجا میدونستی من میخام خونتو بوخورمنامجونماتوی اعضا4نفرندکه خون آشامن من نمیخاستم بفمن که توهم مثل اوناییاتآهان باش من باید برم..

― ساعتای3شب بود که گوشیت زنگ خوردمکالمه به مدت1ساعتتوسلا بفرمایید ته تهسلام ات تهیونگ هستمتوآها وبعد از حرف زدن نفس عمیقی کشیدی که دباره ..

― توام میزو چیدی و یونیفرمتو پوشیدی و ی آرایش ملایم کردیکوکی اومد سرمیز و گفت واو ببین بیبی من چه کردهصبحونه رو خوردین و رفتین دانشگاه ولی..

― ببینید039هیچ039انسانی039مجبور039نیست039نفس039بکشه039یا039زنده039باشهاگه039نمیخواد039خب039بمیره وتواگه039ازچیزای18(ازنظرخدت039ن039من039) خوشت039نمیاد039خب..

― کوکی یعنی نصف دیگم خوناشامه و تو جنس مخالف منی و منم خونتو خوردم پس تو تا ابد مال منی ات واتتتتت !!!! زرشکاز زبان کوک حدس میزدم مخالفت کنه و..

― بازم گزارش بدید نمیزارم لایک کنین خو -_- - imagine bts bts epa napak..

― لباس لختی - imagine bts 18..

― خیلی ترسیده بودم ولی سعی کردم با فکر کردن به نقشم حواس خودمو پرت کنم که موفقم شدم زنگ خورد و همه رفتن تو سالن کمدا سالن خیلی شلوغ بود کوکی..

― تصورکن زندگیت تو کره-..

― من موندم وقتی داشتن شانس پخش میکردن من کدوم گوری بودم آخه جرا باید کلاس این بامن یکی باشه ایششکوکی اومد و کنار من نشست و تهیونگ رفت روی ص..

― اصکی بری جرت میدم بیبلایک بالا باشه واسه بقیه اعضا هم میسازمگزارش بدی کانالت به گا میدم جنبه نداری نخون..

― لیسا رفت پایین و همه برای جیهوپ دست زدن و نمایش تموم شدرفتین سمت ماشین لیسا ک دوباره پاهات تورو ب سمت سالن کشوندنات پاهای لعنتی وایسین ک..

― لطفاخواهش میکنم اونایی که جنبه ندارن نبینن ولطفاگذارش ندین - imagine taeyoung dark love part 2..

― تصورکن جیمین بی تی اس BTS - imagine jimin bts bts..

― سلام کیوتاببخشیددیرپارت3رودیرگذاشتم چون بخاطرفوت پدربزرگ ناتنیم که کاناداست اومدیم کاناداومن بخاطرمراسم هانمیتونم زیادبیام اپارات ..