رمان مافیای جونگ کوک عشق سیاه پارت 8
– اروم روی تخت دراز مشیدم از اتاق رفت بیرون تا بخوابم شش ساعت بعد از زبان کوک اروم اومدم داخل اتاق دیدم خیلی اروم خوابیده به صورت بی نقصش ن..
اروم روی تخت دراز مشیدم از اتاق رفت بیرون تا بخوابم شش ساعت بعد از زبان کوک اروم اومدم داخل اتاق دیدم خیلی اروم خوابیده به صورت بی نقصش نگا
- jong kook mafia novel black love part 8
ویدیوهای مرتبط
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 10
― بعد از غذا خوردن رفتم روی تخت نشستم اینجا خیلی حوصلم سر میرفت یه فکری به سرم زد که برم به کوک بگم تا بریم بیرون از عمارت تا یکم بهم هوا بخو..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 11
― از زبان کوک وقتی چشمام روباز کردم دیدم روی شونه ایو خوابیدم و اونم سرش رو گذاشته رو سرم اروم بدون اینکه بیدار بشه سرش رو گذاشتم روی شونم ..
رمان مافیای جونگ کوک عشق سیاه پارت 1
― سلام من یورا هستم پدرم رییس گروه مافیا شب هست پنج سال هست که پدربزرگم فوت شده و بابام گروه رو اداره میکنه پدربزرگ من یک دوست داشت که از بچ..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 3
― بعد گرفتن جوابم در اتاق رو بست رفتم روی تخت نشستم و به این فکر کردم که الان مامانم و بابام دارن چیکار میکنن ایا دوستام باخبر شدن و نگرانن ..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 13
― پدر کوک وارد اتاق شداقای جیون سلام دخترم ایو سلام اقای جیونکوک سلام پدر بفرمایید بشینین اقای جیون ایو دخترم من اینجا اومدم تا چیز هایی ر..
رمان مافیای جونگ کوک عشق سیاه پارت 11
― از زبان کوک از لحاظ روحی خیلی ضربه خورده بود نمیدونستم دیگه باید چیکار کنم تا بهم اعتماد کنه چجوری بهش بگم که بهش آسیب نمی رسونماز زبان ی..
رمان مافیای جانگ کوک عشق سیاه پارت 3
― از زبان یورا بعد اینکه رفت یه پسر اومد و دست هام و پاهام رو باز کرد و گفتمن مثل پدرم نیستم سخت گیر و مغرور تر هستم ولی کسی رو نادیده نمیگیر..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 10
― بعد از غذا خوردن رفتم روی تخت نشستم اینجا خیلی حوصلم سر میرفت یه فکری به سرم زد که برم به کوک بگم تا بریم بیرون از عمارت تا یکم بهم هوا بخو..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 1
― سلام من ایو هستم پدر من رییس گروه مافیا شب هست پنج سال هست که پدربزرگم فوت شده و پدرم جای پدرش گروه رو هدایت میکنه پدربزرگ من با یک گروه م..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 2
― وقتی چشمام رو باز کردم نمیدونستم کجام چون هنوز روبه روم سیاه بود وقتی هوشیاریم رو کامل به دست اوردم فهمیدم یه پارچه سیاه سرم هست که جلو د..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 6
― از زبان جبمین دودقیقه از رفتن گذشت که صدای کتک و زدن اومد ترسیدم رفتم جلو در که بازش کنم ولی نگهبان ها نزاشتن بعد پنج دقیقه صدا قط شد رفتم..
رمان مافیای جونگ کوک عشق سیاه پارت 2
― یه عالمه باهم کپ زدیم و از دوران مدرسه و جنگولک بازی هامون تعریف کردیم دوران مدرسه واقعا شیرین بود اصلا حواسم به ساعت نبود ساعت 10شب بود م..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت 9
― در اتاق رو بستم تا برگشتم با یه حالت اعصبانی وایستاده بود کوک می بینم خوب با این جیمین گرم گرفتی مگه بهت چیکار کرده ایو اون پسر خیلی مهرب..
بهترین سایت رمان به صورت آنلاین و بهترین امکانات خواندن رمان با آیناز رمان
― دوستان سایت آیناز رمان فقط مخصوص کسانی که رمانخون های واقعی و خوانندگان و کشته مرده های رمان ساخته شده است همه ی مطالب و رمان ها را نگاه ..
وانشات مافیای جونگ کوک عشق کودکی پارت16
― ایو قراره کجا بریم دیگه کوک یه رستوران میشناسم بریم اونجا نهار بخوریم بعد میریم یجای خوب کنار ساحل ایو وای خدای من ممنون کوک بعد سوار ما..
دانلود رمان حریم شیطان - به قلم یاسمن بیگی - سایت داستان و رمان باغ استور
― خلاصه رمان حریم شیطان داستان دختری که پس از مرگ نامزدش، طبق رسم خانی، مجبور می شه با برادر نامزدش ازدواج کنه، ولیو از طرف دیگه دختری که ب..